نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

موزه صلح اصفهان

« خانه موزه صلح اصفهان »


ششم اسفندماه سال 1399به اتفاق تنی چند از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران از خانه ای قدیمی که هنر در آن برای صلح کار می کند دیدن کردیم. خانه ای قدیمی در کوچه پس کوچه های خیابان چهارباغ پایین؛ منزل استاد دکتر ملک زاده.

موزه صلح اصفهان حاصل ۸۶ سال کار در حوزه هنر و صنایع دستی است که از سیزده سال پیش با تمرکز بر به کارگیری هنر در خدمت صلح فعالیت می‌کند.

در ابتدا به سبک همان خانه های درونگرا وارد یک اتاق کوچک شدیم، در اینجا تصاویری از نسب و اجداد استاد ملک زاده به دیوار آویخته شده بود، استاد ملک زاده به عکس جد پدری خود اشاره می کند و توضیحاتی می دهد؛ میرزا عبدالله ملک التجار تبریزی از تجار غله بود که در زمان رضاشاه به تفرش تبعید می شود و در آنجا اسماعیل ملک زاده پدر استاد مجید ملک زاده به دنیا می آید. خانواده تا سه سالگی در تفرش بوده و سپس به اراک مهاجرت می کنند و پدر تا سال دیپلم در اراک زندگی می کرده است.

در قسمت ورودی همچنین خاکهای الک شده ای از بلاد مختلف با نماد نزدیکی و همزیستی و صلح در درون کوزه های شیشه ای جلب توجه می کرد.

استاد مجید فرزند مرحوم استاد مهدی ملک زاده ( پدر هنر مشبک و معرق فلز ایران)  مدیر موزه صلح درباره دلیل نامگذاری این موزه به نام موزه صلح، می‌گوید: هنرمندان و آموزگاران قوی‌ترین افراد روی زمین هستند. بنابراین به عنوان یک هنرمند و  معلم، آموزش را بهترین و موثرترین قدم شروع یک حرکت بزرگ در منطقه ای که فاقد موزه و بستر لازم برای آشنایی با صلح  است می‌دانم و در این راستا با همین باور فعالیت می‌کنم. حرکت می‌کنم.

ما در این موزه  فلزات سخت و خشن را به نرمی، لطافت و آثار هنری مفهومی با موضوع‌های دوستی، طبیعت،  ادبیات و صلح  تبدیل می‌کنیم.حدود ۱۳ سال است که بر فعالیت‌های صلح‌آمیز متمرکز شده‌ام و به طراحی، ساخت و جمع آوری تعداد زیادی از نشانه‌ها، داستان‌ها و ادبیات در رابطه با صلح بین ملت‌های خاورمیانه پرداخته‌ام.

وی کوشش‌هایش را در موزه صلح در راستای تبدیل شعار صلح به شعور صلح و ملموس کردن آن دانست و افزود: ما معانی عمیق را از هر ملتی و کشوری بیرون کشیده‌ایم  و آنها را با هنر برای بهتر ماندن در ذهن بشر  ماندگار ساخته‌ایم.

ملک زاده موزه صلح اصفهان را مکانی برای عشق ورزیدن  به محیط زیست - حیوانات - مخلوقات و انسانیت معرفی کرد و گفت: براین باوریم که هیچ گیاه هرزی در جهان  وجود ندارد. آن چه که ما به آن علف هرز می‌گوییم گیاهانی هستند که تاکنون نتوانسته‌ایم  عملکرد و سودمندی آن‌ها را پیدا کنیم .این مفهوم  در رابطه بین مردم  کشورها و صلح نیز صادق است .بنابراین  سعی می‌کنیم  برای ترویج صلح راه‌هائی را پیدا کنیم که با پذیریش  تنوع در فرهنگ ، زبان و سایر تفاوت‌ها  مردم را به همدیگر نزدیک‌تر کند.

مجید ملک زاده می گوید برای اولین بار در جهان با ترکیبی از دو هنر اصیل ایرانی و بسیار ظریف (ظریف بری فلزات و مینیاتور) و در قالب یک کار تیمی بسیار منسجم و خلاق، جامع ترین و بی نظیرترین اثر فاخر قرن بیست و یکم در غالب موضوعات مهم بین المللی نظیر فرهنگ توسعه پایدار، صلح جهانی و حقوق بشر به تصویر کشیده شده است.

آثار صلح جهانی در جهت احیای فرهنگ و تمدن ایرانی و و اهدا به یکی از معتبرترین موسسات بین المللی در کشور نروژ (موسسه صلح نوبل) بدون هیچ منفعت مالی و وابستگی سیاسی تدارک دیده شده و در آن احیای کار تیمی و توسعه اندیشیدن دیده می شود.

این آثار فاخر مورد بازدید بزرگانی از حوزه های هنری، سیاسی، اجتماعی و… نیز قرار گرفته همچون استاد محمد فرشچیان، مرحوم سلحشور، دکتر جواد ظریف، پروفسور جعفر جعفری و بسیاری از نمایندگان مجلس، بازیگران، آقایان شهردار و استاندار، توریست ها و

برای این خانواده باانگیزه و پرتلاش که در جهت صلح جهانی در تلاشند آرزوی سلامتی و بهروزی داریم.

  یادداشت؛   موزه ای به بلندای صلح
 
موزه ای به نام خاک و بهانه ای برای صلح
پرسون- گاه برای اندوختن دانش و رسیدن به سرمنشا حقیقت باید به جای راه رفتن در کوچه پس کوچه های شهر چون عقابی تیز پرواز بر فراز بام خانه ها پر بگشایی و پرواز کنی، آنگاه با نگاهی تیزبین می توانی صیاد حقیقتی باشی که شاید آموختنش معجزه‌ای برای روشن‌کردن‌ کوره راه نسلهای آینده تو باشد.
در بین کوچه های پیچ در پیچ و باریک در یکی از خیابان های قدیمی شهر اصفهان و پایتخت فرهنگ و هنر ایران، مابین خیابان شهدا واقع در چهارباغ پایین و چهارراه تختی، کوچه شماره ۲۰، جنب خانه ،تاریخی بخردی، بن بست مریم، مردی به نام استاد مجید ملک زاده بزرگ مردی فروتن، عمر و جوانیش را با خمیره دانش، تجربه، پژوهش، علم و هنر خاندانش، در بیش از ۲۵ سال کوشش در چهاردیواری خانه ایی قدیمی و زیبا با پنجره های مزین به شیشه های رنگی و کاملاً سنتی برای باز کردن چشم دل من و تو به اسارت زمان درآورده است.

قبل از آن که مشاهدات خود را در طی ۲ ساعت و نیم بازدید از موزه مشاهده کنم، در دل قدرت مردی را تحسین می کنم که برای فرهنگ سازی تک تک مردم با واژه ایی به نام ((صلح)) آسایش را بر خود و خانواده اش حرام و آشیانه کوچک خود را تبدیل به دانشگاهی کرده که به محض پا گذاشتن به ورودی کوچکش تمام روحت تسخیر واژه ایی به نام ((صلح)) می شود، حرکتی که بسیاری از مسئولین ما با آن همه اعتبار ، بودجه و صندلی‌های قدرت نتوانستند در این سال‌ها به درستی به آن بپردازند. استاد مجید ملک زاده خود را چله نشین پیام ((صلح)) کرده و این از خود گذشتگی قابل تقدیر است.
قبل از ورود به نمایشگاه موزه (صلح ) باید در ایستگاه کوچکی که دریایی از ناگفته های حیرت انگیز است اندکی تامل کنیم. گویی اینجا مکانی است که اجباراً روحت را قبل از ورود به مکان اصلی باید تطهیرنمایی تا هرچه را می‌بینی با گوش جان بشنوی. دور تا دور اتاق کوچک، مملو از تابلوهای مختلف است اما همه آنها در یک موضوع مشترک پیام (صلح) هستند.
از شعر تا داستان از تصویر تا آیت قرآن مجید از کلام تاریخ نویسان تا هنر کاریکاتوریست‌های جوان همه چیز وجود دارد .
تابلویی که مربوط به شجره نامه خانوادگی شان است توجهم را جلب می‌کند. پدربزرگش تاجر بوده دو عمو داشته یکی در حرفه تجارت و دیگری خدمت در آموزش و پرورش را انتخاب می‌کند . اما پدر وی روحش در تسخیر هنر است و هنر حرفه اش می شود. در سال ۱۳۱۵ استاد صاحب نام کشورمان زنده یاد ((استاد محمود عیسی بهادری))، که به دستور رضاشاه هنرستان هنرهای زیبا را در اصفهان تأسیس کرده بر حسب اتفاق در سفری به اراک کارهای هنری پدر را می‌بیند و پس از تجسس فراوان او را برای آموزش به جوانانی که در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان جذب می شوند پیشنهاد می دهد به این شهر بیاید و این چنین است که در سایه پدری هنرمند و هنر دوست فرزندی رشد می‌کند که در وجودش امواج صلح هر لحظه درونش را برای گریز به جامعه تشنه به تلاطم وا می‌دارد و برای رسیدن به ساحل مقصد بی قراری می کند.
به روی میز کوچکی شیشه های مدون و در دار به صورت منظم و وسواس گونه کنار هم چیده شده اند ، درون هر کدام خاک است ، نزدیک‌تر که می روی به روی هر شیشه اسم منطقه‌ای که خاک متعلق به آن است نوشته شده، جالب این است که خاکهای هر منطقه چون نامشان رنگ متفاوتی دارند .

می گوید: اگر دانشمندان جهان خاک های دنیا را آنالیز کنند متوجه خواهند شد چه اسراری در هر خاک از نگاه ما پنهان است که باعث می شود انسان هایی در آن سرزمین رشد کنند که در تاریخ از آنها به عنوان یک اسطوره نام می بریم .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.