نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

زندگی و تصاویر روانشاد عبدالعلی مُصَحف

نگاهی به زندگی عبدالعلی مصحف از فعالیتهای سیاسی تا خدمات عام المنفعه
نوشته:  وحید صلواتی، روزنامه نگار و فعال فرهنگی در اصفهان
            مرحوم عبدالعلی مصحف، مفسر قرآن و از مؤسسان کانون علمی و تربیتی جهان اسلام در دهه ۴۰، عمری را به آموزش و آموختن، خدمت به مردم، فعالیت‌های نیکوکارانه و دستگیری از نیازمندان گذراند و این سیره تا پایان عمر، لحظه‌­ای از او جدا نشد.

عبدالعلی مصحف از مؤسسان کانون علمی و تربیتی جهان اسلام در دهه 40روانشاد مهندس عبدالعلی مُصَحِّف فرزند مرحوم میرزاعلی، مطابق نگارش پدربزرگشان مرحوم علیرضا مصحف در حاشیه قرآن مجید، در روز چهارم بهمن‌ماه ۱۳۱۷، برابر با سوم ذی‌الحجه ۱۳۵۷ هجری قمری در ناحیه سه اصفهان، واقع در خیابان مدرس، کوچه باغ سهیل به دنیا آمد. برادرشان، حاج آقا عباسعلی و دامادهایشان، مرحوم رضا طالبان (فرهنگی) و مرحوم استاد علی‌اکبر پرورش (وزیر اسبق آموزش و پرورش) منشأ اثرات نیک بودند.

دوران کودکی و تحصیل

پنج ساله بود که او را به مکتبخانه عمه پدر بردند تا نماز و قرآن خواندن بیاموزد. در سنین ٦ تا ٩ سالگی در محضر پدربزرگش که صحاف بود، به یادگیری قرآن ­پرداخت و به آن اشتیاق نشان داد. در هفت سالگی به کلاس اول رفت، ولی بعد از یک ماه به علت عدم انس با روش جدید آموزشی مدرسه در آن زمان که با روش تدریس پدربزرگش بسیار متفاوت بود، تحصیل را رها کرد و باز در خدمت پدربزرگ مشغول به کار شد. هر روز به مغازه ایشان در بازار اصفهان می‌رفت، تا اینکه در سن ۱۰ سالگی بر خواندن و نوشتن کاملاً مسلط شد و در همان سن در ایستگاه رادیو، برای اولین بار، قرآن تلاوت کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.

با توجه به شرایط سخت اقتصادی خانواده، از سن ١٠ تا ١٣ سالگی در کارخانه ریسندگی نور(محل کار پدر)، مشغول کار شد. اشتغال باعث نشد که دست از مطالعه و تحصیل بردارد و روزانه حدود یک ساعت در آموزشگاه کارخانه درس می‌خواند. در سن ١٢ سالگی با آموزشگاه شهاب آشنا شد. روزها در کارخانه کار می‌­کرد و شب­‌ها درس می­‌خواند و در همان آموزشگاه به‌عنوان بهترین قاری قرآن شناخته شد. در نهایت، با تصمیم پدربزرگ کار را رها کرد و در اواخر کلاس پنجم ابتدایی به مدرسه رفت و در همان کلاس، شاگرد دوم و سال بعد یعنی در سال ششم ابتدایی در حوزه امتحانی منطقه شاگرد اول شد. سه سال اول متوسطه را در دبیرستان هاتف گذراند. در سال اول، معلم ادبیات و عربی او مرحوم دکتر محمدباقر کتابی بود که در سال­‌های دوم و سوم متوسطه درس فقه می‌­داد. ایشان از معلم خود به نیکی یاد می­‌کرد و شعر زیر را از نذیری نیشابوری در وصف او می­‌خواند: «درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را»، از کلاس سوم متوسطه نیز برای کمک خرج تحصیل و زندگی، تدریس خصوصی داشت.

عبدالعلی همواره شاگردی ممتاز و ساعی بود و از سال چهارم چون می‌­خواست به رشته ریاضی برود، در دبیرستان سعدی به تحصیل رشته ریاضی همت گمارد. در دوران کودکی به فلج خفیف اطفال مبتلا شد. همچنین، یک چشمش کاملاً سالم و چشم دیگرش نمره شش نزدیک‌بین بود، این ضعف تا سال چهارم ریاضی نمایان نشد، تا آنکه به‌دلیل سردردهای شدید در بیمارستان بستری و همان‌جا علت این سردردها که ضعف بینایی­‌اش بود، کشف شد. در سن ١٧ سالگی نیز بنا به توصیه پزشک، عمل جراحی بر روی پای راستش انجام شد و با توجه به اینکه سال چهارم ریاضی حدوداً سه ماه در مدرسه حضور نداشت، شاگرد دوم شد. در سال ششم دبیرستان نیز رتبه شاگرد سومی را کسب کرد.

ورود به عرصه سیاسی

با توجه به استعداد، سخت­‌کوشی و مطالعات، در سنین ۱۹ و ۲۰ سالگی، سخنوری مسلط به مباحث دینی و اجتماعی شده بود. عبدالعلی جوان در ابتدای دهه ۴۰ شمسی، پیش از سخنان مرحوم علامه امینی (صاحب الغدیر) در مسجد جامع اصفهان، سخنان دینی حماسی داشت و از همان ایام زیر نظر سازمان اطلاعات و امنیت رژیم وقت قرار گرفت و شب­‌های بعد توانست با زیرکی مباحثی را مطرح کند که از مظان اتهام خارج شود.

دوران دانشجویی

مرحوم مصحف در سال ۱۳۴۲در کنکور دانشکده فنی تهران از میان ٢٢٨ نفر، رتبه ٩٠ را به دست آورد. در سال‌های دانشجویی نیز همزمان تدریس می­‌کرد و حتی کمک خرج خانواده بود. در این دوران، با دوستانی چون مهندس سیدحسین علوی و مهندس حسن عبودیت آشنا شد و با آنان در محله عباسی در جنوب تهران هم‌اتاق بود. در سال سوم دانشکده با مرحوم علامه محمدتقی جعفری آشنا شد و در کلاس­‌های فلسفه و منطق ایشان حضوری فعال داشت. سرانجام با مدرک کارشناسی ارشد مهندسی عمران، از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. وی پدر، مادر و مادربزرگ را در کنار زندگی خود سکنی داده و به آنها بسیار رسیدگی می‌کرد، همچنین برای بزرگترها و سادات احترام خاصی قائل بود.

اشتغالات و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

پس از فراغت از تحصیل، بلافاصله در شرکت تسا استخدام شد و ٩ ماه در بیمارستانی در مدخل جاده آرامگاه فعالیت کرد. در سال ١٣٤٣ برای مدت ١٤ ماه به قره چمن رفت و در پروژه راه‌­سازی مشغول به کار بود و به‌دلیل خدماتی که در این خطه ارائه کرد، نامش در میان مردم به نیکی برده می‌شود.

پس از آن به تهران آمد و در بیمارستان مهر، عملی سنگین، در حدود شش ساعت روی پایش انجام شد و هشت ماه در گچ بود تا بتواند بهتر راه رفته و امکان رانندگی پیدا کند، خوشبختانه عمل موفقیت‌آمیز بود و نتیجه مورد نظر به دست آمد. سپس در سازمان برق منطقه­‌ای اصفهان به مدت دو سال مشغول به کار و پس از آن با مهندس محمدعلی شهرستانی آشنا شد و حدود چهار سال با وی در تأسیس کارخانه قند اقلید، سیمان درود و سیمان آبیک همکاری داشت.

کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

در سال‌های ٤٥ و ٤٦ به همراه دوستانی چون مهندس سیدحسین علوی و حاج مهدی اقارب‌پرست، کانون علمی و تربیتی جهان اسلام را در اصفهان تأسیس کردند که تا پیش از تعطیلی آن توسط ساواک در سال ۱۳۵۲، این کانون بخش مهمی از کلاس‌ها و سخنرانی‌های دینی و سیاسی را بر عهده داشت. از جمله اساتید برجسته و فرهیختگان دینی، تربیتی و اخلاقی که از گوشه و کنار کشور به این کانون دعوت می­‌شدند، استاد شهید مرتضی مطهری و علامه محمدتقی جعفری بودند.

مؤسسه آموزشی ابابصیر

عبدالعی مصحف از مؤسسان و همراهان «مؤسسه آموزشی ابابصیر»(جامعه نابینایان در سال‌های ۴۸ تا ۸۰) بود که به همت و همراهی احمد بصیری، محمد بصیری، حسین گلبیدی، سیدحسین مرتضوی، سیدحسین علوی، مهدی اقارب‌پرست، مصطفی یراقی، مهدی ناجی، مهندس حسن عبودیت، باقر افضل، مرتضی و محمد سلامتیان، محمد فولادگر، احمد فاضل، محمد جواهری، جواد امین، مهدی شکرانی خوروش اخوان حرّ و حجج اسلام مهدی مظاهری، حسین منصورزاده و آیت‌اللّه سیدحسن فقیه‌امامی در خانه آیت‌اللّه سیدابوالحسن آل‌رسول مشهور به شمس‌­آبادی تشکیل شد.

به علت رفت‌وآمد مرحوم مهندس مُصَحِّف با گروه‌­های گوناگون مذهبی و اطلاعات عمومی، عقیدتی، منطقی و فلسفی ایشان و به اعتبار نزدیکی و قرابت با مرحوم علامه محمدتقی جعفری و ذوق و سلیقه‌ای که در گفت‌وگو و مذاکره و مجادله داشتند، شخصیت ایشان بسیار قابل توجه بود، لذا به‌عنوان مسئول و مدیر مرکز ابابصیر انتخاب شد و خدمات شایان توجهی انجام داد. وی مورد تأیید بزرگانی از جمله شهید دکتر بهشتی بود و در تأسیس ساختمان ابابصیر مشارکت جدی داشت.

ازدواج

قابل ذکر است که دو داماد علامه فقید محمدتقی جعفری، اهل اصفهان بودند؛ مرحوم عبدالعلی مصحف و فضل‌الله صلواتی. مرحوم مصحف در سال ۱۳۴۲ خورشیدی(۱۵رمضان) با دختر نخست ایشان، مرحومه زهرا جعفری یگانه ازدواج کرد. مراسم عقد در منزل استاد در تهران، واقع در خیابان خیام، محله پاچنار و مراسم عروسی در اصفهان، خیابان مدرس، کوی باغ سهیل، منزل خاله مرحوم مصحف برگزار شد، خانه بزرگ و باصفایی که عروسی­‌های فامیل نزدیک در آن برگزار می‌­شد. به این ترتیب، داماد و عروس در یکی از اتاق‌های آن خانه ساکن شدند. خانواده عروس نیز با یک دستگاه اتوبوس از تهران به اصفهان آمده و در مراسم شرکت کردند.

مرحوم مصحف و عده­‌ای دیگر از علاقه‌مندان و شاگردان علامه جعفری به منزل ایشان رفت‌وآمد داشتند و در درس­‌های استاد شرکت می‌کردند. پیشنهاد ازدواج دکتر فضل‌الله صلواتی با صبیه دوم علامه را مرحوم مصحف مطرح کرد. دکتر صلواتی می‌گوید: «از سال ۴۲ که دبیر دبیرستان­‌ها بودم، مهندس مصحف به اتفاق برخی دوستانش در اصفهان، کانونی به نام کانون علمی و تربیتی جهان اسلام را تأسیس کرده بودند و استاد جعفری و برخی از علمای بزرگ را به‌منظور روشنگری علمی و دینی در اندیشه‌­های مردمی، برای سخنرانی در این کانون دعوت می‌کردند. از آنجا من با مرحوم استاد آشنا شدم. در مقطع کارشناسی ارشد که در دانشگاه تهران درس می‌­خواندم، به منزل ایشان و آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان می­‌رفتم، از درس­‌های مختلف آنها کسب فیض می‌­کردم و در بسیاری از ایام با مرحوم مصحف بودم. اوقات بسیار مغتنمی بود، تا اینکه در سال ۱۳۴۸ به پیشنهاد برخی دوستان از جمله مرحوم مهندس مصحف که از دوستان دوران دانش­‌آموزی من هم بود، افتخار دامادی استاد جعفری را پیدا کردم... .»

ازدواج دیگر مرحوم مصحف در اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۴ با بانو فاطمه برهان در تهران انجام شد. ایشان با شهید محمدجواد تندگویان (دومین وزیر نفت ایران در دولت شهید رجایی) باجناق بود. شهید تندگویان که برای بازدید از پالایشگاه آبادان عازم جنوب بود، در جاده ماهشهر به آبادان، توسط نیروهای ارتش عراق اسیر و پس از سال‌ها در اسارت به شهادت رسید.

مرحوم مصحف با تمام مشغله فکری و کاری، به تربیت فرزندان بسیار حساس بود، همیشه به فراگیری علم و یادگیری مسائل دینی توصیه می‌کرد و هفته‌ای یک‌بار در منزل برای بچه‌ها کلاس تدریس نهج‌البلاغه تشکیل می‌­داد. به لطف خداوند، مرحوم عبدالعلی مصحف، دختران و پسران موفقی را به جامعه تقدیم کرد و خانواده‌اش از او به‌عنوان استاد دین و اخلاق یاد می‌کنند.

اسناد ساواک و نقش مرحوم مصحف در دوران مبارزه

علامه جعفری به دیدار برخی از زندانی‌های مسلمان که قبل از انقلاب آزاد می‌شدند، می‌رفت که طبق کتاب «چراغ فروزان»(اسناد ساواک)، در پرونده ایشان نیز منعکس شده است. در این کتاب‌ آمده: «شاگردان (علامه) جعفری همه ضد شاه هستند. مأموران ساواک حتی پیشنهاد می‌دهند که اتوبوسی را نزدیک خانه ایشان بگذارند و شب دوشنبه‌ای که جلسه علمی در خانه ایشان برقرار است، همه را دستگیر کنند و به ساواک ببرند، ولی یکی از رؤسایشان، مخالفت می‌کند.» در جای دیگری از کتاب آمده است: «اگر آقای جعفری شخصی سیاسی نیست، چرا دخترانش را به عقد ازدواج فعالان سیاسی ضد شاه وابسته به نهضت آزادی درآورده است.» (منظور فضل‌الله صلواتی و عبدالعلی مصحف است که وابسته به هیچ گروه و حزبی نبودند و تنها دوستدار آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان بودند.|)

در پی حوادث اول بهمن ۱۳۴۰ در پردیس دانشگاه تهران، کماندوهای ارتش شاه با فرماندهی سرلشکر منوچهر خسروداد و سپهبد مهدی رحیمی، مرتکب جنایات بسیاری شدند. دانشجویان کتک­‌خورده دانشکده، از جمله مهندس حسن عبودیت، علی شمس اردکانی، مهندس لطف‌الله میثمی و مهندس عبدالعلی مصحف که از اصفهان با یکدیگر آشنا بودند، دستگیر و وابسته به طیفی از جبهه ملی، به رهبری دکتر شاپور بختیار و دکتر خنجی متهم شدند.

یکی از اسناد ساواک مربوط به کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

تاریخ سند: ۱ مهر ۱۳۴۸

موضوع: کانون علمی و تربیتی جهان اسلام

متن سند:

شماره ۴۷۶۸ /۱۰ ـ هـ در ساعت ۱۷:۴۵ مورخ ۲۵/ ۶/ ۴۸، مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون مزبور شرکت و درباره بررسی اعتقادات یک مسلمان صحبت کرد. نام‌برده اظهار کرده: «مسلمان از نظر ما کسی است که واقعاً به اصول اسلام و احکام آن معتقد باشد و در عین حال به آنچه ایمان دارد، عمل کند. مبنای کار یک فرد مسلمان، اندیشه و تفکر است. قرآن بهترین پیش‌برنده اندیشه‌­ها در سطح جوامع بشری است. عالی­‌ترین درس تفکر را قرآن می‌­دهد. مسلمان باید عمل او بر پایه اندیشه­‌های قرآنی باشد.

اسلام دین حق و حقیقت است. در حقانیت این دین، همین بس که در عرض هزار و چهارصد سال پیوسته در دست ما مسلمانان بوده است و با همه تلاش‌­ها و مبارزاتی که از ناحیه خود مسلمین برای از بین بردن آن به خرج داده‌­ایم، باز پابرجاست و... .»

ناطق سپس درباره عبادات و رابطه آن با امور دنیوی و معنوی صحبت کرد و پس از حدود یک ساعت به سخنرانی خود خاتمه داد. جلسه در ساعت ۱۸:۴۵ پایان پذیرفت.

ملاحظات منبع: آقای مصحف دنباله سخنرانی خود را به جلسه آینده که در تاریخ ۲۷/ ۶/ ۴۸ تشکیل خواهد شد، موکول کرد. نام‌برده در سخنرانی خود مطلب سیاسی مضری بیان نکرد.

نظریه رهبر عملیات: جلسات سخنرانی کانون مورد بحث، با توجه به تعطیلات مدارس و شرکت نویسندگان و گویندگان برجسته نظیر ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری و شیخ محمدتقی جعفری رونق خاصی داشت. جلسات سخنرانی­‌های تابستانه کانون مزبور تقریباً خاتمه یافته است.

رونوشت برابر اصل و اصل در ۱۲۳۰۲۴ می‌­باشد.

ـ فیش به نام مرتضی مطهری بررسی و بایگانی شود. ۱۵/ ۸/ ۱۳۴۸

اسناد ساواک

مشارکت در تأسیس بعضی از صنایع

عبدالعلی مصحف در تأسیس و حمایت از صنایع مختلف، مثل کارخانه حصیر و گلبافت اصفهان، خدمات شایان و نقش ارزنده‌­ای داشت. در سال ١٣٥٣، پس از حدود ۱۰ سال تجربه فنی، شرکت عمرانی و ساختمانی ساوران را پایه­‌گذاری کرد که ابتدا با مهندس شهرستانی شریک بود و بعداً عبودیت و دیگران جایگزین شدند.

دوران بعد از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مدتی معاون سیاسی امنیتی استاندار اصفهان، مرحوم دکتر محمدعلی واعظی بود و از ۱۹ آذرماه ۱۳۵۸ تا ۱۳مهرماه ۱۳۵۹ (۹ ماه و ۱۴روز) در دوره شورای انقلاب، به سمت استاندار مازندران منصوب شد.

قابل ذکر است، در تاریخ ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۸، سازمان رادیو تلویزیون ایران میهمانان سرشناسی داشت و در حال آماده شدن برای پخش یک مناظره چالشی چهار ساعته در جریان اشغال گنبدکاووس توسط مخالفان انقلاب بود. در این برنامه، ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور؛ مهندس مصحف، استاندار مازندران؛ محسن رضایی از سپاه پاسداران و عضو شورای فرماندهی؛ درویش، مسئول سپاه گنبد؛ سرلشکر فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش؛ سرگرد افشار، معاون فرمانده یگان گنبد و درازگیسو، فرماندار گنبد؛ همچنین از کادر مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز فرخ نگهدار، علی‌محمد فرخی (علی کشتگر) و جمشید طاهری‌پور، در این مناظره حضور داشتند. این مناظره­ تلویزیونی، توفانی و تا حدودی چالش‌برانگیز بود و جزو پربیننده­‌ترین برنامه‌­های صداوسیما در آن مقطع زمانی به حساب آمد.

انجام امور خیریه و تبلیغات مذهبی

پس از آن دوران، مهندس مصحف حوزه سیاست را رها کرد و در اصفهان و تهران به عرصه مدیریت و تبلیغات مذهبی و کار آزاد رو آورد و در استان تهران مسکن گزید. وی در سال ۱۳۶۵، نماینده شرکت گلبافت اصفهان و از مجریان اصلی طرح احداث ساختمان جدید دانشکده مهندسی نساجی بود. همچنین، از مدیران مؤثر شرکت عمران صفه به‌شمار می­‌رفت. در اوایل دهه ٧٠ شمسی به‌عنوان قائم‌مقام ریاست منطقه آزاد قشم منصوب شد که در همان دوران، انجمن مددکاری کمک به کودکان یتیم را در جزیره قشم پایه­‌گذاری کرد. مهندس مصحف همچنین سال‌­ها از مدیران و کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی کشور بود.

وی در کنار فعالیت­‌های اقتصادی، به همکاری و همراهی با امور مراکز و انجمن­‌های خیریه اهتمام جدی داشت، به همه خدمت می‌کرد، بدون اینکه توقع جبران و پاداش داشته باشد، از عطوفت و مهربانی سرشار و از خشونت بیزار بود. در امر ازدواج جوانان، کوشا و فعال بود و توان بی‌­نظیری در حل اختلافات خانوادگی، معرفی زوجین به یکدیگر و حمایت‌­های مادی و معنوی در امر ازدواج و اشتغال جوانان داشت. رسیدگی و برطرف کردن مشکلات مردم، بخشی از زندگی او بود و در این کار تبحر و استعداد خاصی داشت.

آثار

مجموعه و حجم زیادی از کلاس‌ها و سخنرانی‌های ایشان در مقاطع مختلف در قالب نوار، ویدئو و دست‌نوشته موجود بوده که امید است به همت دوستداران و خانواده ایشان جمع‌آوری، پیاده‌سازی و منتشر شود. همچنین بعضی از آثار و سخنرانی‌های ایشان در حسینیه حاجیان تهران نیز موجود است.

درگذشت

عبدالعلی مصحف سرانجام در بامداد روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۷۶(چهارم ماه مبارک رمضان) در پی عارضه سکته قلبی، در منزل مسکونی خود در کرج، دار فانی را وداع گفت.

خدایش غریق بحار رحمتش فرماید که تمام عمر، لحظه­‌ای از آموزش و آموختن غافل نبود و همواره به فعالیت­‌های دینی و سخنرانی­‌های مذهبی در مدارس، دانشگاه‌­ها و هیئت­‌ها ادامه داد. همیشه کتاب خدا را همراه داشت و در هر فرصتی آن را می­‌گشود و از آن بهره­‌مند می­‌شد و بهره می‌­رساند. علاقه‌مند به اهل بیت(ع) و ارادتمند به ولی عصر امام زمان(عج) بود و در ترویج و اجرای دستورات آن بزرگواران اهتمام داشت، برای سادات احترام خاصی قائل بود، در راه خدمت به مردم، از حامیان مؤسسات خیریه‌­ای نظیر انجمن مددکاری امام زمان(عج)، ابابصیر اصفهان و کانون علمی و تربیتی جهان اسلام بود و تا اواخر عمر کوتاه ولی پربرکتش، در خدمات عمومی و پیگیری امور و دستگیری از نیازمندان به سر برد و این سیره تا پایان عمر، لحظه‌­ای از او جدا نشد.

خدایش بیامرزد.

«چون زین قفس برستی، در گلشن است مسکن/ چون این صدف شکستی، چون گوهر است مردن/ چون حق تو را بخواند، سوی خودت کشاند/ چون جنت است رفتن، چون کوثر است مردن» (مولانا).

منابع:

ـ گفت‌وگوهای انجام شده با دوستان و خانواده­‌های مصحف، برهان، جعفری و صلواتی.

ـ «ابابصیر، مؤسسه آموزشی نابینایان»، نشر توانمندان، قم، ۱۳۹۷.

ـ «چراغ فروزان»، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ۱۳۷۷.

ـ اسناد ساواک، شماره ۴۷۶۸ /۱۰ ـ هـ در ساعت ۱۷:۴۵، مورخ ۲۵ /۶ /۴۸، مربوط به سخنرانی مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون علمی و تربیتی جهان اسلام.


اسناد ساواک: شماره: 4768 /10 ـ ه در ساعت 17:45 مورخه 25 /6 /48  سخنرانی مهندس مصحف در جلسه سخنرانی کانون علمی تربیتی جهان اسلام

از راست: عبدالعلی مصحف، شهید بهشتی، آیت الله اژه ای، جواد اژه ای، فضل الله صلواتی، حسنعلی زهتاب، علی اکبر پرورش، کودک: وحید صلواتی
میهمانی پس از مراسم ازدواج مهندس نورالله صلواتی در منزل شخصی تیرماه سال 1356
نشسته از چپ: مرحوم مهندس عبدالعلی مصحف، مهندس حسن مجرد، محروم علامه محمدتقی جعفری، منوچهر صدوقی(سها) مرحوم روح الله مصحف و صدرا صدوقی

دامادهای مرحوم علامه فقید محمد تقی جعفری: از راست ایستاده: دکتر فضل  الله صلواتی، مهندس حسن مجرد، مهندس ربیع اولی، استاد منوچهر صدوقی (سها)،  نشسته از راست: مرحوم ناصر حق زاده، مرحوم مهندس عبدالعلی مصحف
منزل میدان خراسان - فروردین ماه سال 1362 مراسم ازدواج کوچکترین دختر علامه جعفری
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.