نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

نسیم عشق، شمیم مریم

دست نوشته ها، سفرنامه و گردشگری

تالاب گاو خونی ، گوهری در کویر مرکزی ایران

تالاب گاو خونی


گوهری در کویر مرکزی ایران


و


خلاصه‌ای از وضعیت گردشگری ایران


وحیــد صلواتـی مریم فایضی

 

تالاب گاوخونی، آینه تمام نمای زاینده رود،  و گردشگری حافظ آن

بن‌رود آغازی دیگر است برای شکوفائی زاینده رود

 

تالاب گاوخونی این گوهر پر برکت ولی مظلوم طبیعت

 

شهر سفید جامگان، پیام آور محبت، پاکیزگی، صلح، دوستی و کار

 

اولین و آخرین پل رودخانه زاینده رود در شهر ورزنه!!!


 

همزمان با روز جهانی تالاب‌ها (13 بهمن ماه 1383)،  از 7 لغایت 9 بهمن ماه، در شهرهای اصفهان و ورزنه، همایش علمی، نخستین جشنواره جاذبه های گردشگری تالاب گاوخونی و کویر، برگزار شد.

به همین مناسبت در آذرماه سال جاری توری به همت سازمان عمران زاینده‌رود استانداری اصفهان، با حضور خبرنگاران رسانه‌ها و همراهی جمعی از محققین و کارشناسان برقرار و بازدیدی از بخش بن‌رود با محوریت «تالاب گاوخونی» انجام شد، که ماحصل آن به همراه ارائه گوشه‌ای از وضعیت گردشگری و جایگاه ایران در این صنعت تقدیم می‌گردد.

طی سه روز برپایی جشنواره یاد شده، یک روز جهت محققین و کارشناسان و ارائه مقالات علمی در محل تالار دکتر شریعتی دانشگاه اصفهان، روز دوم جهت بازدید گردشگران، علاقمندان، NGO ها و محققین از منطقه و روز سوم آیین اختتامیه با حضور مسئولین کشوری و استانی برگزار خواهد شد. در حاشیه این جشنواره، نمایشگاهی جهت شناساندن ابعاد مختلف این اکوسیستم حیات‌بخش، حاصل دست‌آوردهای گروه‌های زیست محیطی و مردم محل، برقرار خواهد شد. 

 

بر اساس دعوتنامة سازمان عمران زاینده‌رود، صبح روز شنبه 21 آذرماه، اتوبوس از اصفهان حرکت کرد، و از مسیر خیابان آبشار سوم (پل شهرستان) و از کنار کارخانه انرژی اتمی و پس از گذشتن از منطقه براآن شمالی و اژیه، وارد شهر ورزنه شد، حدودا یکساعت و ده دقیقه این مسیر طی شد، شهر زیبای ورزنه از بخش بن‌رود، آخرین نقطه جمعیتی در حاشیه رودخانه زاینده‌رود است.

در این سفر کوتاه اما پربار در حین بازدیدها و پس از آن،  آقایان: مظاهری قائم مقام سازمان عمران زاینده رود، طحانیان‌زاده بخشدار بن‌رود، علیزاده رئیس شورای اسلامی شهر و سایر اعضا شورای شهر، قاسمی شهردار اسبق، شفیعی دبیر جشنواره و دارویی مدیراجرایی جشنواره، ذوفن کارشناس طرح زاینده‌رود و اکبرخانی مجری برپایی این تور، ضمن همراهی با مدعوین و ارائه راهنمایی‌های لازم،  همراه با مصاحبه مطبوعاتی، اطلاعات جامعی در اختیار میهمانان قرار دادند.

بر اساس مسائل مطروحه، هدف از برپایی این جشنواره، شناساندن فواید و آثار تالاب و جاذبه‌های منطقه و معرفی ارزشهای گردشگری تالاب، گونه‌های مهم جانوری و گیاهی و شناساندن جاذبه‌های گردشگری توریسم و اکوتوریسم، حفاظت از منابع طبیعی و چگونگی برطرف کردن محرومیت مردم بخش گمنامی از شرق استان اصفهان، خواهد بود این جشنواره به ابتکار آقای مهندس فقیهیان مدیرعامل سازمان عمران زاینده‌رود از مدیران خلاق و خوش‌فکر استانداری اصفهان، مطرح گردیده است.

امیدواریم توجه به اهمیت و حساسیت تالاب، (بخش لاینفک  حوزه زاینده رود) پیگیری امور آن تحت مدیریت واحدی از «ســراب» تا «پــایـاب» به صورت علمی و هماهنگ، برنامه‌ریزی، ساماندهی و تحت نظارت قرار گیرد.

بخش بن رود

بــن‌رود یکی از بخش‌های شهرستان اصفهان می‌باشد که حدود 4/13 درصد از وسعت شهرستان اصفهان را به خود اختصاص داده است و در سال 1373 بخشداری بن رود به مرکزیت شهر ورزنه افتتاح گردید هم اکنون این بخش دارای 2239 کیلومتر مربع وسعت و دو دهستان به نامهای رودشت شرقی و دهستان گاوخونی و یک شهر به نام ورزنه و 39 روستا، با جمعیتی بالغ بر 23683 نفر (بر اساس آمارگیری سرشماری سال 1375) می‌باشد.

این بخش در 110 کیلومتری شرق اصفهان واقع شده است که از شمال به شهرستان نائین و بخش کوهپایه و از جنوب به بخش جرقویه علیا و از غرب به بخش جلگه و جرقویه سفلی و از شرق به استان یزد محدود می‌باشد.

آب و هوای این ناحیه گرم و کویری است و تالاب بین المللی گاوخونی در فاصله 25 کیلومتری شهر ورزنه قرار گرفته است. شغل 90 درصد اهالی کشاورزی و دامداری است و محصولات اصلی آنها: گندم، جو، پنبه و چغندر قند می‌باشد.

از مهمترین صنایع دستی این  بخش که بانوان به آن اشتغال دارند، فرش دستباف نائین است که سالانه 000/25 مترمربع از نوع مرغوب آن بافته می‌شود، در این بخش آثار و میراث فرهنگی فراوانی که دارای قدمت فرهنگی و تاریخی از دوره‌های ساسانیان و سلجوقیان می‌باشد، وجود دارد، پل تاریخی، بندها، آسیاب های آبی، کبوترخانه‌ها(از منابع تامین کود کشاورزان)، آب‌انبارها، مساجد، حسینیه‌ها و امامزاده‌ها، مسجد جامع، کاروانسرا، خانه‌های قدیمی، بادگیرها، قلعه زیبای قورتان. مجموعه‌ای از آثار طبیعی: تالاب گاوخونی، سیاه کوه، تپه‌های شن روان، رودخانه زاینده رود، بندشاخ کنار، جنگل‌های گز و تاغ و چاه‌های آرتیزین که هر کدام می‌تواند جداگانه مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. مردم این منطقه متدین و معتقد به مبانی دین مبین اسلام و ارزش‌های والای نظام  بوده و گفته شد که 200 شهید تقدیم انقلاب اسلامی نموده‌اند.

 

ورزنـــــــه

 

ورزنه مرکز بخش بن رود با جمعیتی در حدود 11 هزار نفر و  در 125 کیلومتری شرق مرکز استان اصفهان قرار دارد،  ورزنه قدیم دایره‌ای شکل بوده که سابقا اطراف آن خندقی حفر شده بوده است و آنچه بیرون از این محور شکل گرفته، گسترش بعدی شهر بوده است، آثار زندگی در ورزنه به گفته بوم‌شناسان و باستان‌شناسان، به هزاران سال قبل باز می‌گردد، و در حقیقت این بخش، پایان (بــن) رودخانه زاینده‌رود اصفهان است(نامگذاری بخش به بن‌رود بر همین اساس بوده است)، به دلیل بن‌بست بودن، فرهنگ آن دست نخورده باقی مانده و این امر در حفظ آثار، آداب و رسوم  و سنن و خودکفا بودن مردم از زمان قدیم نقش مهمی ایفا کرده و لذا از نظر گردشگری و مطالعات جامعه‌شناسی، اهمیت فراوان دارد. گفته می‌شود اولین پلی که بر روی زاینده رود ساخته شد (شاید قبل از پل «شهرستان» در شهر اصفهان) پل تاریخی ورزنه بوده است و اتفاقا همین پل، آخرین پلی است که روی زاینده‌رود وجود دارد و بعد از آن تالاب آغاز می‌شود. فرش ورزنه شهرت دارد به خصوص فرش شش لا و چهارلا، از دیگر صنایع: سفره بافی و پارچه بافی را می‌توان نام برد،  تعدد و تنوع محصولات در منطقه قابل توجه است.

رودخانه و تالاب نقش حیاتی در زندگی مردم این منطقه دارد،  زبان محلی مردم زبان پارسی دری، پهلوی ساسانی (پارتی) که ریشه اشکانی دارد و بسیار نزدیک به زبان زرتشتی است، که شایان توجه برای تحقیقات زبان‌شناسی و آواشناسی‌ است.

 از محصولات کشاورزی آن: گندم، جو و چغندر و پنبه است و تولید چادر سفید محلی (که با توجه به اقلیم کویری و گرم مورد استفاده بانوان قرار می‌گیرد)، توسط خود اهالی و از محصول پنبه فراهم می‌شود که نشان از فرهنگ و هنر بانوان محل دارد، پوشش چادر سفید زنان شهر ورزنه در نوع خود در ایران بی‌همتاست، یکی از فرهنگیان محل که در عین حال زراعت نیز داشت از ما خواست در رسانه‌ها منعکس کنیم که دختران ورزنه این سنت را به دست فراموشی نسپارند و شهر سپیـدجامگــان، همچنان پیام‌آور محبت، پاکیزگی، صلح، دوستی و کار باقی بماند، این پوشش به نوعی ما را به یاد لباس محلی مردم ابیانه انداخت که آن هم در نوع خود کم نظیر است به خصوص که هر فرد محلی در ابیانه الزاما از لباس محلی استفاده می‌کند.

مردمان ورزنه بسیار خون گرم و میهمان نواز هستند با خلوص نیت با ما درد دل می‌کردند، آنها می‌گفتند امسال خرید پنبه در ورزنه از قرار هر کیلو وش 200 تومان بود که از پائین بودن این قیمت ناراضی بودند و خواستار حمایتهای‌ بیشتری از سوی مسئولین امر شدند.

آثار تاریخی: از جمله آثار تاریخی شهر ورزنه: مسجد جامع، کاروانسرای رباط شاه عباسی، پل قدیمی، آب انبارها،  و... را می‌توان نام برد.

مسجد جامع: طبق شواهد موجود و بنا به اظهار مردم ورزنه، بنای اولیه مسجد جامع ورزنه که از نقاط دیدنی این شهر است، بر روی آتشکده زرتشتیان و در زمان سلجوقیان بنا شده و در زمان تیمور گورکانی به دستور دختر امیر گورکانی تعمیر شده، آخرین سفیدکاری مسجد به سال 833 هجری قمری باز می‌گردد. محراب مسجد در سال 1229 ساخته شده است که امروز نیز با همان بافت، مورد استفاده اهالی می‌باشد.

پل قدیمی ورزنه:  این پل آخرین پل رودخانه زاینـده‌رود است که بعد از آن انشعابات فرعی، رودخانه(مصب)، و سپس تالاب پدید می‌آید، این پل دارای ده دهنه است و همچون دیگر پلهای قدیمی اصفهان از آجر و ساروج بنا گردیده و در طی چند مرحله بازسازی شده و در حال حاضر مختص عبور عابرین پیاده است، و از عبور وسایل نقلیه موتوری از روی آن جلوگیری به عمل می‌آید، هر چند اطلاعات دقیقی از قدمت پل در دست نیست،  ولی گفته می‌شود اولین پلی است که بر روی رودخانه بنا شده (در سال 150 هجری نیز تعمیراتی روی پل صورت گرفته)،  این پل در مسیر حرکت کاروانها بوده که از طریق جاده ابریشم از این منطقه کویر مرکزی ایران می‌گذشته‌اند، لذا کاروانسراها و رباطات فراوانی نیز در مسیر آن وجود داشته است.

کاروانسرای رباط عباسی:  این کاروانسرا، جزو 999 کاروانسرای شناخته شده ایران است و گویا در زمان شاه طهماسب صفوی احداث گردیده، و دومین منزلگاه بعد از یزد در مسیر جاده ابریشم بوده، که متاسفانه تخریب و فرسایش یافته و هم اینک به صورت متروکه و انبار درآمده، سازمان عمران زاینده‌رود درصدد احیا و بازسازی مجدد آن است تا به صورت نمادین در اختیار توریستها و گردشگران قرار گیرد، البته در 30 سال گذشته به عنوان مکتب خانه مورد استفاده اهالی محل قرار می‌گرفته است.

 

ورزنه قابلیت تبدیل شدن به یکی از مهمترین مناطق تفریحی و تحقیقاتی در زمینه‌های تاریخی و زیست محیطی را داراست، فرهنگ اصیل و بومی منطقه، آداب و رسوم آنها در مراسم مذهبی و جشن‌ها و... قابل تامل است و در بازدید از آثار منطقه، وجود یک راهنما که اطلاعات جامعی از منطقه داشته باشد، لازم می‌نمود، که بخشداری باید با همکاری متخصصین امر، در زمینه تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص و ماهر، و تهیه جزوة راهنمای مستند پیرامون منطقه، اقدام نماید.

 

قلعه قدیمی قورتان: 

روستای قورتان در غرب ورزنه (12 کیلومتر)  واقع شده است، بنای قلعه قورتان  در قرن 4 هجری قمری ایجاد شده،  وسعت قلعه 40 هزار مترمربع است  و 14 برج به افتخار چهارده معصوم ساخته شده ، در زمان ناامنی 50 خانوار براحتی در آن زندگی می کردند .  این قلعه دارای سه مسجد است و یکی از آنها غریب خانه که برای افراد غریب ایجاد شده   قسمتهایی از آن ویران شده است.

این روستا بسیار جالب و دیدنی است و علاوه بر کشاورزی و زیبائی‌های طبیعی منطقه در آن، قلعه قدیمی قورتان(دوران سلاجقه) جلب توجه می‌کند، مسجدجامع روستا در دو طبقه در همین قلعه واقع شده است، که مربوط به گذشته های دور است، گفته می‌شود این قلعه، از قلاع نظامی بوده است، با توجه به وسعت زمین‌های اطراف، اخیرا حسینیه‌ای بزرگ در وسط آن احداث شده که نمای قعله را مخدوش ساخته و بسیار ناهمگون است، در پی پرسش‌های مکرر خبرنگاران و کارشناسان در مورد چگونگی احداث این حسینیه، یکی از مسئولین محلی گفت: احداث حسینیه در این مکان به علت پاره‌ای اختلافات محلی بوده است! دیدن این قلعه وسیع، ما را به یاد ارگ تاریخی بم می‌اندازد، و بی‌توجهی در حفظ و نگهداری آن اشک هر بیننده‌ای را در می‌آورد، در برخی قسمتهای این قلعه قدیمی دامها، نگهداری می‌شد و در بخش‌های دیگر آن افرادی ساکن بودند در حالی که این قلعه می‌تواند به یک شهرک بزرگ علمی، تحقیقاتی، توریستی، سینمایی و نمادی از شهرنشینی و فرهنگ مردم و جامعه شناسی و بوم شناسی، بدل شود.


««  تــالاب اسـرارآمیز  گـــاوخـونــی  »»

 

«گــاوخـونـی» این نام ما را به زمان درس و مدرسه می‌برد، و از آن نام‌هایی بود که برای به خاطر سپردنش به مشقت نمی‌افتادیم، و به آسانی از یادمان نمی‌رفت.

در کتاب آورده بودند که گاوخونی باتلاقی است که زاینده‌رود در آن فرو می‌رود، زاینده‌رود رودخانه ای است که از کوه‌های زردکوه بختیاری سرچشمه می‌گیرد و پس از مشروب کردن خاک اصفهان و عبور از این شهر در باتلاق گاوخونی فرو می‌رود.

از سراب تا پایاب 405 کیلومتر است، ارتفاع تالاب از سطح دریا 1477 متر و اختلاف ارتفاع آن نسبت به سراب (زردکوه بختیاری) 2747 متر می‌باشد، تالاب وابسته است به مجموعه‌ای به نام حوزه آبخیز زاینده‌رود است، وسعت کل حوزه 41371 کیلومتر مربع است که 9/90 درصد آن در محدوده استان اصفهان و مابقی در استان‌های یزد، فارس و چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است و سد زاینده رود در 110 کیلومتری مرکز استان اصفهان واقع شده است، (چادگان) که حواشی آن از جمله زیبائیها و جاذبه‌های مناطق گردشگری ایران است و با وجودیکه عموما در کمربند خشک قرار گرفته، اما کوه‌های زاگرس و کرکس منشا تغییرات بارز آب و هوایی در کل حوزه می‌شود.

شاخه‌های زاینده رود شامل: حوضه‌های اطراف دریاچه پلاس جان، شور و دهاقان، خشکه رود، حوضه مرغاب، زرچشمه ، حوضه رحیمی و گاوخونی می‌باشد.

از محل سراب، صدها محل زراعی، صنعتی،  روستایی و شهری در حاشیه زاینده رود واقع‌شده است و ورزنه آخرین نقطه جمعیتی رودخانه است، اساسا در سراب و بالا دست عمق دره‌ها و شیب اراضی، مانع از کشاورزی می‌شده و این نشان از اهمیت زراعت در پائین دست دارد، سالیانه 6 میلیارد مترمکعب آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعت از زاینده‌رود به عنوان یکی از مهمترین منابع آبی کشور برداشت می‌شود.

رودخانه زاینده‌رود بر خلاف همه رودخانه‌ها، به جای آن که به دریا بپیوندد و به حیات خود ادامه دهد در یک ناحیه کویری داخلی کشور فرو می‌رود و از حرکت باز می‌ایستد، و منشاء اثرات فراوان طبیعی است، در برخی سفرنامه‌ها و داستانها آمده است بعد از فرو رفتن آب در این باتلاق، در دشتهای کرمان، به صورت چشمه‌هایی روان می شود هر چند از نظر علمی این موضوع تائید نشده است.

در طول تاریخ نام «گاو خونی» و «زاینده‌رود» به موازات هم مطرح بوده است، و طومار معروف شیخ بهایی و تقسیمات آب زاینده‌رود که از برجسته‌ترین نمونه‌های میراث فرهنگی این مرز و بوم است، نشان از اهمیت حیاتی این رودخانه از دید مردم در طول تاریخ دارد.

از شهر ورزنه که 25 کیلومتر از طریق جاده شوسه به سمت شرق می‌رویم به تالاب می‌رسیم  (ادامه این مسیر از کنار تالاب به یزد منتهی می‌شود)، وسعت تالاب 470 کیلومترمربع بوده که در حال حاضر 50 کیلومتر مربع آن را آب فرا گرفته است.

تالاب بکر گاوخونی در پست ترین ناحیه دشت اصفهان و از نظر جغرافیایی در منطقه وسیع مسطح و یکی از با ارزش ترین اکوسیستم‌های کشور در فلات مرکزی ایران و در خشک‌ترین منطقه و با گونه‌های نادر گیاهی و جانوری خاص خود، چون گوهری در کویر مرکزی ایران می‌درخشد و از نظر علمی برای محققین زیست محیطی حائز اهمیت فراوان است.

همچنین دو رودخانه فصلی به جز رودخانه دائمی زاینده رود به تالاب می‌ریزد، در جنوب تالاب جرقویه و معادن نمک واقع شده است، از بالا که باتلاق را بنگری مانند یک گلابی یا یک مثلث به نظر می‌رسد.

داستانهای فراوانی در منطقه از تالاب بیان می‌شود، از جمله بلعیده شدن انسان در منطقه، این در حالی است که  وسعت منطقه و وجود جنگلها و نیزارهای فراوان باعث می‌شده که مردم غیر بومی در منطقه دچار سردرگمی شوند و راه را گم کنند. مردم محل می‌گفتند عرض تالاب را در 20 ساعت طی کرده‌اند، گفته شد، در تالاب انسانی به صورت عریان می‌زیسته که قادر به حرف زدن نبوده و با وضعیت اقلیمی محیط زندگی می‌کرده که اوایل انقلاب توسط نیروهای بسیج منطقه دستگیر، اما متاسفانه تحقیقات گسترده‌ایی بر این موضوع انجام نشد.

این موضوع نشانی از طبیعت بکر و دست نخورده تالاب دارد که در برخی نقاط آن تا کنون پای بشر بدان نرسیده است.

برخی از همراهان ما در این سفر برداشت عامیانه‌ایی از این باتلاق داشتند و آن را جایی می دانستند با ظاهری فریب دهنده، بی آن که نشان دهد زیرش خالی است، وقتی بی خیال پای بر آن می نهی می‌بینی زیر پایت خالی میشود!‌  هر چند باتلاق گاوخونی این خصوصیات را ندارد و غرق شدن در حواشی آن به علت شوری خاک و پف کردگی آن منتفی است.

اصولا تالاب یعنی مردابی آبگیر چه به صورت طبیعی چه مصنوعی، دائم یا موقت، با آب شیرین یا شور که عمق آن کمتر از 6 متر نباشد.

حداکثر عمق گاوخونی در مواقع پر آبی 5/1 متر و حداقل 100 سانتی متر است، تالاب در مرکز خود چاله‌ای دارد که گودترین قسمت آن، با وجود خشکسالیها،  بدون آب نمانده است.

فرصت رفیق نشد تا به کناره‌های باتلاق گام نهیم، اما مشاهده آب در وسط تالاب آن هم پس از خشکسالی‌های اخیر، به خصوص انعکاس اشعه‌های طلایی خورشید، خیره‌کننده، دیدنی و لذت بخش بود.

ـ واقعا این دشت بیکران دیدنی و بی‌نظیر است و چشمها را خیره می‌کند، سوز سرد و گزنده‌ای می‌وزید، و زمین‌های شور بر اثر بارندگی‌های اخیر مرطوب شده است، اینجا دیگر از تلواسه ها و هیاهوهای شهر خبری نیست، گاوخونی اسرارآمیز، احساس مبهمی از راز و رمز زندگی، مرگ، واقعیت و وهم را در خیال آدم برمی‌انگیزاند، شبهایش در فصول مختلف، ستاره‌های پر فروغش و شهاب‌های پرسرعت، آن محیط را به سرزمینی افسانه‌ها بدل کرده است.

هر آن چه به این دشت‌های می‌نگری انگار انتهایی ندارد! سکوت عمیق و سنگین تالاب که تنها وزش باد آن سکوت سنگین را می‌شکند، آنجا را وهم انگیز‌تر می‌کند، هر چند در میان باد گرم شورستان (با دمای بیش از 40 درجه در تابستان) واقع شده است، اما در آخرین روزهای پائیزی، سرد اما قابل تحمل است، آسمانی بلند و فروزنده، اقلیمی متفاوت که خود سبب پایندگی و تاب آوردن انسان کویری بوده است، آن هیبت، صلابت، عبوسی و خشکی کویر در رویارویی با باتلاق، در هم می‌شکند و تعدیل می‌شود. تالاب بیشتر به معجزه‌ای می‌ماند در فلات مرکزی ایران، که پایانی برای آن متصور نیست بلکه آغازی دوباره است و باعث شده رگ حیات، در طبیعت بخیل کویر جاری شود، با قدمتی تاریخی، آنگونه که گفته شده، تمدن ابتدا در این پایاب شکل گرفته و بعد در بالا دست رودخانه گسترش یافته است.

در مجموعه‌ای محدود همه گونه‌های طبیعی یافت می‌شود و از تنوع توپوگرافی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است (کوه، رودخانه، کویر، جلگه، پوشش گیاهی، تپه‌های شنی و تالاب) و این تالاب از جمله 1328 تالاب مطرح جهانی است که در کنوانسیون بین المللی (سال 1971) که در شهر رامسر برگزار شد، رسما به عنوان تالاب بین‌المللی شناخته شد و شرایط خاص جغرافیایی، طبیعی و زیست محیطی و وجود سه فاکتور هیدرولیکی، بیولوژیکی و اکولوژیکی این تالاب را به عنوان نادرترین و کمیاب ترین تالاب های کره زمین قرار داده که از نظر علمی برای محققین حائز اهمیت است.

بیش از 30  گونه پوشش گیاهی در منطقه وجود داشته از جمله:  تاغ، گز، اشک، درمنه، گون، شور، پرند، قیچ، و..  پوشش گیاهی عموما شور پسند است، علفزارها و نیزارها، در حاشیه جنوبی بیش از 10 کیلومتر کشیده شده است.

گونه‌های جانوری: فلامینگو، مرغابی، آنقوت، تنجه، غازخاکستری، قورباغه تالابی، بزمجه، انواع مارمولک، آهو، گورخر و... (که متاسفانه اکثرا از میان رفته است)، هزاران پرنده‌ مهاجر این منطقه را برای کوچ زمستانی و آسایش برمی‌گزینند(بیش از 000/20 پرنده)، شوری آب در مدخل مرداب، حیات آبزیان را در رودخانه میسر نمی‌سازد، رنگ سرخ و زیبای این تالاب نادر کره زمین، به دلیل زندگی یک نوع سخت پوست(آرتیماسالیا) در آن می‌باشد، تالاب گاوخونی به مانند یک اسفنج، در فصلهای پر آب،  آب را به خود جذب و در فصلهای دیگر پس می‌دهد.

منطقه گاوخونی منطقه‌ای ناشناخته با پتانسیل‌های قوی از جمله وجود تالاب، آثار تاریخی و منطقه شن‌های روان را داراست و مدیریت دقیق بر آب رودخانه تالاب را از هر خطری محفوظ و مصون می‌دارد متاسفانه منطقه هیچ گاه از مدیریت حمایتی و حفاظتی مستحکمی برخوردار نبوده است.

وجه تسیمه گاوخونی: نام گاوخونی همیشه پر راز و رمز بوده  و در مورد نام گاوخونی حرف و حدیث‌ها فراوان است که یکی دو نمونه از آن که به نظر و به حقیقت نزدیکتر است آورده می‌شود.

ـ گاوخونی: چشمه یا چاه بزرگ. گاوه یا گابه نام قدیم اصفهان بوده و گاوخانی به معنی چاه بزرگ جی یا اصفهان است. همچین از نام‌های قدیم اصفهان گابیان، گابیدوان بوده که بعدها به جی، اسپاهان، سپاهان، و اصفهان رسیده است و برخی می‌گویند ریشه گاوخونی از آن است، گاوه در پارسی به معنی بزرگ است و خانی چاه، گاو خونی یعنی آبگیر بزرگ، گودال بزرگ، چاله بزرگ، خان یعنی چشمه محل آب، (مثلا خوانسار= چشمه سرا)،  گاوخانی به معنی حوض بزرگ، برکه بزرگ، تالاب، آبگیر،  جائی که آب رودخانه یا باران جمع شود.

در اواخر نیمه نخست سال جاری فیلمی با نام گاوخونی به مدت 5 روز در اصفهان اکران شد که به دلیل عدم استقبال، برداشته شد، در همان 5 روز هم تعدادی پس از آغاز فیلم دقایقی بعد سینما را ترک کردند. شایسته بود حال که از این نام پر راز و رمز در فیلمی بهره گرفته می‌شود دقایقی به معرفی تالاب از همان بعد هنری پرداخته شود. فیلم گاوخونی محصول یک سینمای آماتور نبود بلکه فیلمی حرفه‌ایی بود، این فیلم به کارگردانی بهروز افخمی و بر اساس نوشته جعفر مدرس صادقی ساخته شده بود.

بخشداری بن رود اعلام کرد سایت GAVKHONI.NET و سایت VARZANE.NET  جهت علاقمندان راه‌اندازی شده است، همچنین کتاب ارزشمند «زاینده رود از سرچشمه تا مرداب» نوشته آقای دکتر سید حسن حسینی ابری به تفصیل به حوزه گسترده زاینده رود و طومار معروف شیخ بهایی پرداخته است. که مطالعه آن برای علاقمندان خالی از لطف نیست.

 

بند شاخ کنار و شاخ میان:  پس از پل قدیمی ورزنه،  بند شاخ کنار آخرین بند روی رودخانه (دهانه تالاب) جهت تنظیم و هدایت آب زاینده‌رود جهت مصارف کشاورزی و راه‌اندازی آسیاب‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفته است، دو روستا پس از ورزنه با همین نام قرار داشته که ساکنین اطراف تالاب روستاهای شاخ‌کنار و شاخ‌میان،  ظرف 40 سال گذشته با رها کردن املاک خود به ورزنه و دیگر شهرها کوچ نموده اند.  پس از بند شاخ کنار، رودخانه شاخه شاخه می‌شود و تالاب را تشکیل می‌دهد و با این بند از رودخانه زاینده رود خداحافظی و به تالاب می‌پیوندیم، با اینکه این بند زیبا هنوز در دل کویر خود می‌نمایاند، اما قطعا اگر توجهی به آن نشود به زودی از میان خواهد رفت.

 

سیـاه کـوه:  از جاذبه‌های مهم منطقه کوه سیاه (کوه آتشفشان خاموش)  است مشرف به تالاب، که همگی به دامنه آن صعود کرده و منظره زیبای تالاب را به نظاره نشستیم، سنگ‌های آتش‌فشانی در منطقه پراکنده بود، سنگ‌هایی که می‌تواند زمینه تحقیقات گسترده کارشناسان باشد،  برخی از همراهان برای مصارف بهداشتی! (سنگ پا) مقداری جمع‌آوری کردند!

تپه‌‌های شن‌ روان:  از ورزنه 5 کیلومتر که به سوی حسن آباد جرقویه پیش می‌رویم، پس از گذشتن از مزارع پنبه که زمین را چون برف سفید پوش کرده بود، به تپه‌های شن‌ روان می‌‌رسیم، این منطقه در جنوب تالاب و نقطه مقابل کوه‌ سیاه در آن سوی تالاب واقع شده است. به نظر می‌رسد این تپه‌ها شکل ثابتی ندارند و در اثر ورزش بادهای دائمی و موسمی تغییر شکل می‌دهند.

آثار به جا مانده در منطقه و کشف چند جنازه از این محل، منجمله استخوان پای یک متری یک انسان، و کشف جسد دیگری در نمکزارها، از شهری در زیر تپه‌‌های شن‌ روان حکایت می‌کند(شهر سبا)، مردم محل بر اساس افسانه‌هایی معتقدند مردمان این شهر در اثر کفران نعمت، شهرشان در زیر این شن‌ها مدفون شده است.

ما به سختی توانستیم از تپه‌های شنی بالا برویم و پایمان تا بالای مچ در شنها فرو می‌رفت با این حال همه اعضاء گروه به بالای تپه‌ها آمدند زیبایی و دست‌نخوردگی تپه‌ها چشم هر بیننده ‌ایی را خیره می‌ساخت.

از جاذبه‌هایی که می‌توان در منطقه ایجاد کرد: تحقیقات در تپه‌ها و شهر گمشده می‌باشد که آثاری از آن به دست آمده است و احیاء اساطیر در مورد منطقه، بررسی گونه‌های جانوری منحصر به فرد و نمک‌زارها،  همچنین محیط مناسبی است جهت: پرواز با گلایدر، پاراگلایدر، پاراموتور، کایت، سقوط آزاد، بیابان پیمائی، قدم زدن روی شنها ، موتور سواری و شترسواری، و...

خشکسالی و آتش سوزی،  بعد از خشکسالی سال‌های اخیر در اصفهان،  خسارت‌های عمده‌ای به منطقه وارد شد که در اکثر مواقع آب رودخانه به تالاب نمی‌رسید و متعاقب آن بر اثر گرمای شدید هوا، آتش سوزی‌هائی رخ داد که عمده پوشش گیاهی منطقه را نابود ساخت، البته شایع شده بود این آتش سوزی از روی عمد و علت آن از بین بردن پشه خطرناک سالک که در اثر وجود درخت گز متجمع می‌شوند بوده و توسط افراد ناآگاه صورت پذیرفته است، در هر صورت با خشکسالی، ورود پرنده‌ها در این منطقه متوقف شد. امکانات در اطفاء حریق این منطقه بسیار ابتدایی و ناچیز بوده به نحوی که مردم منطقه با خاک سعی در اطفاء حریق داشتند.


نگاهی کوتاه به صنعت گردشگری ایران

 

ناله را هر چند می‌خواهم که پنهانش کنم + سینه می‌گوید که من تنگ آمدم فریاد کن

 

صنعت گردشگری (صنعت بدون دود)، در جهان امروزه درآمدی بیش از نفت دارد، و از جمله صنایع صادراتی است که امروزه بسیاری از کشورها به منظور کسب موازنه تجارت خارجی از آن بهره می‌جویند، مسلما اثرات این صنعت توازن در پرداخت‌ها و ارزآوری، اهمیت در تولید ناخالص ملی، اشتغال زایی و اهمیت جهانگردی در بخش کلی خدمات، و مهار تورم خواهد بود و مسلما درآمد هنگفتی را برای دارندگان آن به ارمغان می‌آورد.

کشوری داریم بزرگ و پهناور با اقلیم های متفاوت با دیدنی های بسیار، دارای فرهنگ و تمدنی کهن که قدمت آن به هزاران سال پیش می‌رسد، بر اساس نظر کارشناسان از چهارده اقلیم (شرایط آب و هوایی) شناخته شده، در کشور پهناور ما،  وجود 9 اقلیم آب و هوائی از دیگر مواهب خدادادی است که به این سرزمین کهن ارزانی شده، در حالی که کشور هلند با درآمد ارزی ناشی از صادرات گل و گیاه (نزدیک به درآمد ما از فروش نفت)، تنها دارای 5 نوع آب و هوا از اقالیم چهارده گانه است.

در ایران در فصل زمستان در کیش و بندرعباس و قشم به دریا می‌رویم در اردبیل و سراب می‌توان از  مناظر زیبا و ورزش‌های زمستانی بهره برد و برف بازی و اسکی بازی کرد و در نقطه‌ایی دیگر مناظر زیبای خزان طبیعت را به نظاره نشست.

 اگر فاقد نفت و دست به دهان بودیم آن وقت می‌دیدیم از این همه استعدادهایی که خداوند در این سرزمین به ودیعت نهاده چه استفاده هایی می‌کردیم.  شاید درآمد آسان نفت که نقش محوری در اقتصاد ایران دارد، یکی از عمده ترین دلایل بی توجهی به صنعت گردشگری بوده و مانع تلاش برای ایجاد هر درآمد دیگری شده است، و روز به روز «فقـــر» اقشار بیشتری از جامعه را در خود می‌بلعد.

ایران به لحاظ جاذبه های توریستی یکی از ممتازترین مناطق جهان بوده و ظرفیت های فراوانی در زمینه گردشگری و جذب جهانگرد دارد و در واقع قابلیت این را دارد که به عنوان یکی از بزرگترین کانون‌های تمدن بشری در دنیا شناسانده شود. تنوع آب و هوا در فصل های مختلف سال در کنار آثار زیبا و کم نظیر باستانی، هنرهای ظریف و سنت های دیرینه، تصویر یکی از پرجاذبه ترین کشورهای جهان را ترسیم می‌کند. به راستی  در 25 سال گذشته آیا استفاده بهینه از این امکانات شده است؟! ما هنوز فرهنگ برخورد و معاشرت با توریست ها را نیاموخته‌ایم، امنیت لازم را برایشان فراهم نکرده‌ایم، امکانات رفاهی به خصوص هتل‌های خوب در نقاط مختلف ایران در اختیار نداریم.

اگر صنعت توریسم را رونق داده بودیم،  به جای یک میلیون ورودی از مجموع 700میلیون توریست در سال، چندین میلیون ورودی می‌داشتیم و میلیاردها دلار درآمد ارزی کسب و هزاران فرصت شغلی ایجاد می‌کردیم. امروز علاوه بر عدم رشد در این زمینه،  رکود فعالیت‌های توریستی در سالهای اخیر به صورت معضلی درآمده که اقدامات مسئولان در این راستا کافی به نظر نمی‌رسد، زنگ خطرها به صدا در آمده تا مسئولان مربوطه دقت و تلاش بیشتری در جهت احیا، ترویج و توسعه صنعت توریسم مبذول دارند.

کشورهایی چون ترکیه، اسپانیا، ایتالیا، و یونان قسمت اعظم درآمدهای ارزی خود را از این راه به دست می‌آورند، به عنوان مثال اسپانیا در 6 ماه اول سال درآمدی که از این صنعت کسب می‌کند دو برابر درآمد نفتی ایران در سال است. ـ چین در 25 سال پیش، حداکثر 10 تا 20 هزار توریست داشت اما امروز سالانه میلیاردها دلار از راه توریسم به دست می‌آورد. ـ ترکیه سالی 10 میلیارد دلار درآمد دارد و سالانه فقط حدود 300 هزار نفر ایرانی را برای تفریح و گردش به ترکیه می‌کشاند، و سفر اتباع ایرانی به سوریه و امارات، از این رقم هم فراتر است.  قبرس، دبی و مصر کشورهای خود را به صورت بهشت جهانگردان درآورده‌اند. در سال جاری میلادی 2 میلیون و دویست هزار فرصت شغلی در حوزه صنعت گردشگری در کشور مصر ایجاد شده است. وضعیت 40 سال پیش دبی کشور آفتاب سوزان، خشک و ویران، برای همگان عیان بوده است، امروز دبی برای 20 میلیون توریست برنامه ریزی می‌کند و سفر به امارات به آرزویی برای جوانان ما بدل شده است، تبلیغات را ببینید! 1500 میلیارد دلار در دوبی سرمایه گذاری شده است که میلیاردها دلار آن از سرمایه‌های ایرانیان است. با فراهم نمودن شرایط لازم و برنامه‌های اصولی، روند توسعه آنها با سرمایه ایرانیان به پیش می‌رود و با این روند در آینده ای نزدیک قطعا به ابر قدرت اقتصادی منطقه تبدیل خواهد شد.

عرب‌ها میلیاردها دلار از راه توریسم و جذب سرمایه کسب می‌کنند و واحه‌های ویران و تفتیده را به گلستان مبدل کرده‌اند، در حالی که در جنوب کشورمان بیش از چند روز نمی‌توان اقامت گزید! و جزایر ما در جنوب به صورت متروکه باقی مانده و هرازگاهی کشوری مدعی مالکیت آنها می‌شود و سایر مناطق آزادمان هم گریبانگیر محدودیت‌های کالایی است و امروز هم کار را به جایی رسانده‌اند که وقیحانه نام خلیج همیشه فارس را دست‌خوش هجوم وحشیانه و تحریف ناجوانمردانه می‌کنند.

وقتی به عدد و آمار مراجعه می‌کنیم در این میان حتی کشورهای همسایه در سطح بسیار پائینی از نظر گردشگری هستیم، با این همه تنوع در مواهب طبیعی و تاریخی، توان بهره برداری عقلانی و اصولی از آن را نداریم، آنهم در دنیای کنونی که رقابت صحیح، مدیریت علمی، خلاقیت، تخصص و توان استفاده از اطلاعات حرف نخست را می‌زند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که مجموع گردشگران خارجی بازدیدکننده از کشور ما در طول پنج سال برنامه سوم از 3 میلیون و 500 هزار نفر تجاوز نخواهد کرد. چرا نباید ما هم از سهم 425 میلیارد دلاری عایدات توریسم در جهان برخوردار شویم؟ هدف اصلی جلب گردشگر خارجی کسب درآمد و ایجاد اشتغال است که اقتصاد ایران سخت به آن نیازمند است.

صاحبان آژانس‌های جهانگردی مدعی اند در سال 2005 یک میلیون ایرانی از ترکیه دیدن خواهند کرد (حدود 400 میلیارد تومان) چرا مردم کشوری با 000/648/1 کیلومتر مربع وسعت و 1800 کیلومتر مترمربع ساحل در جنوب و 700 کیلومتر در شمال جهت تفریح و به کشورهای همسایه هجوم می‌برند؟ در کشور ما توریسم همچنان به عنوان یک معمای بزرگ لاینحل باقی مانده است و با بحث‌های پیش‌پا افتاده و غیرضروری فرصت را از کف داده‌ایم.

حسرت خوردن از درآمدهای چند میلیارد دلاری سایرین از این صنعت چه سودی عایدمان می‌کند؟ مسئولین و دست‌اندرکاران هم مرتب می‌گویند اگر چنین و چنان شود درآمد کشور از صنعت توریسم بیشتر از نفت خواهد بود! با آنکه سالهاست این مباحث مطرح است، اتفاق مهمی رخ نداده و سهم ما در صنعت جهانی توریسم آنقدر ناچیز است که به قول معروف آن ذره که در حساب ناید مائیم، زیرا از نقش مدیریت صحیح در بهره‌وری و توسعه صنعت توریسم غافل شده‌ایم.

ایرانیان 1000 میلیارد دلار ثروت در خارج دارند که هنوز نتوانسته ایم تعدادی از آنها را تشویق کنیم در کشور خودمان سرمایه گذاری کلان کنند، ایرانیان کشور و ملیت خود را دوست دارند، جذب کردن آنها یک علم و هنر خاص است.

این را به عنوان مقدمه آوردم تا حرکت جدید عمران زاینده رود را ارج نهیم، جایی که این عزیزان وارد عرصه عمل شده‌اند، من نمی‌دانم میراث فرهنگی و سازمان گردشگری در کدامین خواب فرو رفته است و نقش او در احیاء آثار باستانی و مناطق جذب توریست چیست؟ و بیلان کاریش در این مناطق چه بوده؟ بروید از نزدیک ببینید آثار ارزشمندی که آرام آرام ذوب! می‌شود و به خاک می‌پیوندد و تراژدی غمگنانه‌ایی را رقم می‌زند در جایی که در استان اصفهان بیش از6000 آثار تاریخی و طبیعی وجود دارد که تا پایان سال 82،  یک ششم آن به ثبت رسیده و مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از بودجه ناچیز این سازمان در شناسایی، احیا و بازسازی این آثار خبر می‌دهد.

شرق استان پهناور اصفهان آنگونه که شایسته است شناسانده نشده است، شاید بتوان گفت گستردگی جاذبه‌های توریستی شهر اصفهان، آثار باستانی سایر مناطق استان را زیر شن‌های روان! مدفون ساخته است. در صورتیکه در تابستان گرم، منطقه فریدن و چادگان با هوای مطبوع می‌تواند پذیرای مسافران تابستانی باشد.

مردم باید مطالعات و مطالبات زیست محیطی داشته باشند، یعنی هر کسی از دیگری بخواهد وظایفش را نسبت به محیطش انجام دهد.

. . . و اما گردشگری، مدیریت و نظارت، حافظ رودخانه زاینده رود و نسل‌های آینده در استفاده صحیح از آن است، نگاه ها باید عوض شود، مردم و تمام کارشناسان باید نگاه جدیدی به رودخانه و حواشی آن داشته باشند، تالاب و رودخانه وابسته به هم هستند، باید مقابل اهداف سودجویانه و منفعت طلبانه متجاوزان به حریم رودخانه را گرفت، و از فرسایش خاک و آلوده شدن محیط به دلیل صنعتی شدن جلوگیری به عمل آورد، این فرهنگ جز با آموزش و فرهنگ سازی میسر نیست، و این را باید بدانیم که همه ما در مقابل نسل‌های آینده مسئولیم.

اما اینک سازمان عمران زاینده رود، پا به میان عمل نهاده، تا خدمتی در خور اصفهان انجام دهد، همگی باید دست به دست او بدهیم، و اعتقاد پیدا کنیم که اگر بخواهیم می‌توانیم، قطعا رسیدن به این مهم، همت عالی و بلند مسئولین استانی و همراهی و همدلی مردم استان و سیاستگزاران مرکزی را با هم می‌طلبد. این گوی و این میدان.

در صورتی که این جشنواره‌ها و سمینارها ضمانت اجرایی یابد، آرزوی ما ایرانیان در برخورداری از عایدات جهانگردی و حفظ محیط زیست در گوشه‌ایی از مملکتمان محقق خواهد شد و قطعا الگویی برای حفظ و استفاده بهینه از آثار طبیعی و باستانی سایر مناطق خواهد بود، این خطه با این همه تنوع و زیبایی آن مقام و موقعیت خاص خود را در جهان کسب خواهد کرد، که با حرکت فعال استانداری اصفهان و سازمان عمران زاینده‌رود و یاری علاقمندان به محیط‌زیست و دیگر مردم این امر محقق خواهد شد. و دست‌اندرکاران با دقت، تلاش، برنامه‌ریزی و افق‌سازی، پاسخگوی نیازها در این زمینه و در جهت احیا، ترویج و توسعه صنعت توریسم، باشند.

قصه چه کنم دراز، بس باشد

در پایان از دست‌اندرکاران برپایی این تور منظم و کامل با پذیرایی خوبشان تشکر و سپاس داریم و امید داریم با برپایی این جشنواره و متعاقب آن همکاری تمامی ارگانها و نهاد‌های ذی‌ربط، تحولی اساسی را در منطقه شاهد باشیم.

 

والسلام

وحیــد صلواتـی مریم فایضی


(عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان)



خبرنگاران رسانه های گروهی - بازدید آذرماه 1383




مزارع زیبای پنبه حومه ورزنه، پیش از ورودی تپه شنهای روان


بانوی ورزنه ، سپید جامگان

تور جوانان دانشجو


تور اصحاب رسانه

قلعه قورتان، شما را به یاد ارگ بم می اندازد


قلعه زیبا و تاریخی قورتان
ساخت حسینیه ای نه چندان موزون در مرکز این قلعه!!!


کودکان روستای قورتان


برجی در حاشیه قلعه قورتان


بند شاخ کنار و شاخ میان آخرین سد رودخانه زاینده رود بعد از روزنه، ورودی تالاب

سیاه کوه واقع در تالاب گاو خونی
تالاب از فراز سیاه کوه (کوه آتشفشانی)
نمونه سنگهای آتشفشانی


تپه شنه های روان


تپه شنهای روان

تپه شنهای روان


تپه های شنهای روان


نظرات 1 + ارسال نظر
نیلوفر پنج‌شنبه 21 خرداد 1394 ساعت 21:53 http://emd34.mihanblog.com/

وب متفاوت و بسیار خوبی دارین
9685

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.